اشک ها در باران

 

؟Quite an experience to live in fear, isn't it

That's what it is to be a slave

I've seen things you people wouldn't believe

Attack ships on fire off shoulder of Orion

I watched c-beams glitter in the dark near the Tannhäuser Gate

All those moments will be lost in time, like tears in rain

زندگی در وحشت تجربه معرکه ای هست٬ مگه نه؟
این یعنی بردگی
من چیزهای را دیدم که شما آدم ها باورتان نمی شود
کشتی هایی جنگی دیدم که جلوی سیاره اورگون در آتش می سوختند.
در ظلمات سیاره تان هایزر پرتوهای نور را تماشا کردم
اما تمام آن لحظات در زمان محو شدند چون قطرات اشک در باران

بلیدرانر (ریدلی اسکات 1982)